۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

نازم به نام و نشان تو نیکپا


نازم به نام و نشان تو نیکپا
بر رزم و به میدان تو نیکپا

پیروزی ات تکان داد همه جهان را
رزمنده ی تمام جهانی تو نیکپا

۱۳۹۱ فروردین ۹, چهارشنبه

برگشت

ممکن است همان که می خواهید باشید شوید، اما خیلی دشوار است همان باشید که بودید! 

۱۳۹۰ اسفند ۲۸, یکشنبه

همچنان آفتابی باش

آرزوهای آدم مثل برف زمستان است که با یک آفتاب آب می شود. پس آفتابی باش تا آرزوهای دربدرت آب شود و ابری باش تا آرزوهای خوشت همچنان باقی بمانند!

۱۳۹۰ اسفند ۲۰, شنبه

ضرور نیست برای کسی شعر بنویسی و بسرایی تا دوستت داشته باشد

ضرور نیست برای کسی شعر بنویسی و بسرایی تا دوستت داشته باشد چون اگر قرار باشد کسی دوستت بدارد خودش  نزدت می آید!

۱۳۹۰ اسفند ۱۷, چهارشنبه

زن ای تو مادر من خواهر من همسر من

دوستانی نهایت خوبم، بازدید کنندگان نهایت مهربانم چون فردای امشب روز جهانی زن است. من ضمن مبارکباد به تمای زنان جهان و مادر مهربانم میخواهم از سهم خودم هدیه ای کوچکی برایشان داشته باشم و این سروده نثار همه ای شان باد!!!


زن ای تو مادر من، خواهر من، همسر من
تو ای  دار و ندار من تو ای تاج سر من

تو ماه هستی، تو نور و روشنی در تار شبهایم
تو دوست برتر من تویی تو دلبر من 

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

من این اشتباه می کنم

اگر دوست داشتنت اشتباه است، بگذار را هرچه می گویند بگویند، من این اشتباه را می کنم!

۱۳۹۰ اسفند ۱۱, پنجشنبه

همه از تو یادگار است و همه جا نام تو نبشته است

در درو دیوار این شهر همه جا نامت نبشته است
همه از تو یادگار است و همه از تو نبشته است


تو کجایی نازنینم؟ کاش می بودی و می دیدی
روزها در انتظارت که بیایی دل من اینجا نشسته است

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

عشق دیرین را گسستی


عشق من خاموش ماندی تو چه زود
عشق دیرین را گسستی تو چه سود

با من تار خام عاشقی بستی چرا؟
کار خام در آیین ما هرگز نبود

۱۳۹۰ بهمن ۴, سه‌شنبه

دیر دانستم

دیده گانم حضور گرم ترا می جوید
بسترم شب همه شب عطر ترا می بوید

رنگ روزها همه تاریک و سیه در نظرم
"دیر دانستم چه سودی"، کلامیست که دلم می گوید

۱۳۹۰ بهمن ۲, یکشنبه

بیا از انتها

بیا با من بیا از آنسوی دریا
بیا با من بیا از انتهای انتها

خسته ام ناگفته ها دارم هنوز
بیا با من بیا که مانده ام تنها